مبانی نظری و پیشینه پژوهش خودکارآمدی و رضایت از زندگی و انواع سرمایه ها
فصل دوم
رضایت از زندگی , سرمایه فرهنگی
مبانی نظری و تحقیقات پیشین
2 - 1 - مباني نظري
در این بخش ، بهمنظور مطالعه و بررسی تاریخچه و مبانی نظری ، در ابتدا به بررسی مفهوم خودکارآمدی و رضایت از زندگی پرداخته میشود . در ادامه نیز مفاهیم سرمایههای فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرند .
2 - 1 - 1 - مفهوم خودکارآمدی
مفهوم خودکارآمدی در مرکز نظریه شناختی – اجتماعی آلبرت بندورا ، قرار دارد که به باورها یا قضاوتهای فرد در مورد تواناییهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد . بندورا ( 1986 و 1997 )، بر این باور بود که خودکارآمدی یکی از مهمترین عوامل تنظیم کننده رفتار انسان است . قضاوتهای ناکارآمدی فرد در یک موقعیت ، بیشتر از کیفیت و ویژگیهای خود موقعیت فشارها را به وجود میآورند . افراد با خودکارآمدی کم ، تفکرات بدبینانه دربارهی تواناییهای خود دارند ، بنابراین ، این افراد از هر موقعیتی که بر اساس نظر آنها از تواناییهایشان فراتر باشد ، دوری میکنند در مقابل افراد با خودکارآمدی بالا ، تکالیف سخت را به عنوان چالشهایی که میتوانند بر آنها مسلط شوند در نظر میگیرند ( کارادیماس و کالانتزی ، 2004 ). در واقع منظور بندورا ( 1997 ) از باورهای خودکارآمدی ، قضاوتهایی است که دربارة توانایی در زمینه سازماندهی و انجام تکالیف خاص صورت میگیرد و میزان خودکارآمدی بیانگر آن است که یک شخص تا چه اندازه به توانایی خود برای دستیابی به یک هدف مشخص اطمینان دارد . باورهای خودکارآمدی بر الگوهای تفکر و واکنشهای هیجانی انسان اثر میگذارند و در حقیقت ، این باورها تعیین کنندهها و پیشبینیکنندههای قوی میزان دستیابی به هدف نهایی هستند . برخی صاحبنظران مانند پاجارس ( 1996 ) و شانک ( 1989 ) با انجام پژوهش خود دلایلی مبنی بر صحت یافتههای حاصل از پژوهش باندورا ارائه دادهاند . براساس یافتههای آنها ، افراد دارای خودکارآمدی بالا معمولاً در چهار حوزة مشخص ، عملکرد بهتری نشان خواهند داد ؛ اولین حوزه ، انتخاب اهداف است .
اینگونه افراد معمولاً اهداف سطح بالاتری را که مستلزم تلاش بیشتری است برای خود در نظر میگیرند . حوزة عملکردی دوم مربوط به تلاش و پشتکار است که مطابق با آن ، اشخاص مداومت و تلاش بیشتری برای انجام تکالیف دارند و در هنگام انجام تکلیف نیز از راهبردهای مختلف یادگیری بیشتر استفاده میکنند . میزان بازبینی یادگیری ، سومین حوزة مورد بحث است . افراد دارای باورهای خودکارآمدی بالا ، به طور مرتب میزان پیشرفت خود را در رابطه با اهداف ، بازبینی و در هنگام لزوم به انطباق و تغییر راهبردها اقدام میکنند .
آخرین حوزه ، واکنش در مقابل شکست و ناکامی است . این افراد شکست را ناشی از کمبود تلاش ( نه نداشتن توانایی ) میبینند و همین امر ، سبب میشود که از شکست ناراحت نشوند و تلاش خود را افزایش دهند . بهطور خلاصه میتوان